به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم

به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم

[ حاج جواد حیدری ]
به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم
چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم

نه پسر های منند این دو نه خواهرزاده
به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده

تیغ آماده روی دامنشان هست ببینید
حرز یا فاطمه بر گردنشان هست ببینید

این دو پولاد جگر تافته یعنی زینب
این دو سر باز و دو سر باخته یعنی زینب

بر سر عهد تو هستیم و همان خواهد شد
خواهرت مرد شود این دو جوان خواهد شد

یار بی یار رسیدم که دلت غم نخورد
آمدم در دل تو آب تکان هم نخورد

دست و بازوی عَلَم دور حرم آوردم
پیش تو بر سر دوشم دو عَلَم آوردم

دو سپاه حرم فاطمه را می بینی
ذوالفقار دو دم فاطمه را میبینی

به در خیمه امیدم امید آوردم
تا که ردم نکنی موی سپید آوردم

خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد
وقت نذرش شده قربانی عید آوردم

دو علی‌اکبر و عباس ولی کوچکتر
دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم

دو حسن روی دو سید دو حسینی زاده
قابلت را که ندارد دو شهید آوردم

این دم و بازدمم این ضربانهای من‌اند
این حسین و حسن و تیر وکمان‌های من‌اند

ای جوانمرده بگو که جگرم را چه‌کنم
سر به زیرِ حرمِ دور و برم را چه‌کنم

تا ابد دل مبتلای زینب است
مبتلای غصه های زینب است

او خودش ثاراللهی در پرده بود
پس خدا خود خون بهای زینب است

ماه رویی مثل ماه علقمه 
فخر دارد خاک پای زینب است

مبدا فیض است چشمان تَرَش
گریه ها از گریه های زینب است

در نماز شب فراموشم مکن
چشم آقا بر دعای زینب است

عالمی تحت لوای کربلا
کربلا تحت لوای زینب است

هرکسی را بهر کاری ساختن
کار ما گریه برای زینب است

نظرات