
به حالم ببار و ببین روزگار و مکُش ذوالفقار و نرو فاطمه تو تنهام نذار و نرو فاطمه پر از زخمه پهلوت در افتاده بود روت رسید کار به تابوت نرو فاطمه همه مات و مبهوت نرو فاطمه خونهی سوخته تکیه به دیوار زدی با شونهی سوخته روی کبود بدتره یا گونهی سوخته (یا فاطمه، یازهرا)۲ یه شهر و امامش نکردن سلامش عدو با غلامش تو رو میزدن با تیغ و نیامش تو رو میزدن تو جون میدی از درد میگفتم که برگرد مغیره کمک کرد تو رو میزدن دیدم چهل تا نامرد تو رو میزدن حرف از غلافه چند وقته که از مالیات قنفذ معافه بازوت شکست و چندتا ضربه زد قنفذ اضافه عمر تو کم شد اینکه به آب لب نزدی درد دلم شد غذا نخوردی سفره دست نخورده جمع شد (یا فاطمه یا زهرا)۴ چه بغضی شکوندی چقد تشنه موندی چقدر روضه خوندی با موی حسین دلم رو سوزوندی با موی حسین چه درد آشنایی، تو فکر کجایی؟ الان کربلایی، دم قتلگاه با زینب دوتایی، دم قتلگاه انار سوخته، نیزه داغ بدتره یا، مسمار سوخته مقتل شده، حرف از در و دیوار سوخته گلوی پاره، روضه نمیخواد این تنی که سر نداره