حاج اسلام میرزایی

به دلم شد برات

1620
5
به دلم شد بر آب می‌گیرم
از تو آخر جواب می‌گیرم

کُنج میکده‌ات از نگاهت گُلاب می‌گیرم
عکس زیبا و دلربایت را، به روی سینه قاب می‌گیرم

هر کجا یا حسین می‌گویم
صدهزاران ثواب می‌گیرم

خَرجی‌ام را همیشه بی‌ کَم و کاست
از تو عالی جناب می‌گیرم

من براته زیارتِ حَرَمَت
دستِ طفلِ رباب می‌گیرم

از زمانی که روضه‌خوانِ توأم
از شما بی‌حساب می‌گیرم

هَوَس خوردنِ رُطَب دارم
از شما کربلا طلب دارم

*****

چی اومده سَرِت، نشسته تیرِ حرمله، به قلبِ مادرت
اندازه‌ی سه‌شُعبه نیست، تمومِ پیکَرِت

داغِ تو رو دیگه، نمیشه باورم
مُرده شد زنده شد بابات، تا برسه حرم

دست‌های من پُره، لطمه نمی‌زنم
دارم تو پشت خیمه‌ها، قبر تو می‌کَنَم

من و رباب جسمت رو، کنار قبرِت بُردیم
چه مجلس ترحیمی، سه تایی از غم مُردیم

لا لا لالایی(3)

*****

قرار بود از فرات واست، آب بیاره عمو
رفیقِ نیمه راه شدی، نمیارم به روت
از حرمله نمی‌گذرم، بنده به مو گلو

می‌میره مادرت، آویزونه سَرِت
تیر‌ُ بیرون بیارَمِش، پاشیده حنجرِت

داره چه زود تَنِت، میشه اسیر خاک
یه سالگی‌تو می‌بینی، اما به زیر خاک

حنجر تو خیلی فرق، با حنجر من داره
قربونی رو لب تشنه، سر به بُریدن داره

لا لا لالایی(3)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش