باز هم می‌شوم کبوترتان

باز هم می‌شوم کبوترتان

[ حاج جواد حیدری ]
ای جانِ جهان، جهانِ جان، ادرکنی  
قیّومِ زمین و آسمان، ادرکنی  

احیاگرِ صد دمِ مسیحا، الغوث  
یا حضرتِ صاحب‌الزمان، ادرکنی  
* * * *
باز هم می‌شوم کبوترتان  
دورِ این گنبدِ منوّرتان  

من نمک‌گیرِ سفره‌ات شده‌ام  
دستِ خالی نرفتم از درتان  

مادرِ من کنیزتان بوده  
پدرم نیز بوده نوکرتان  

جایِ کرب‌وبلا و طوس و نجف  
شده‌ام خاک‌بوسِ محضرتان  

ما عجم‌ها چقدر خوشبختیم  
که شد ایران مسیرِ آخرتان  

از ضریحِ تو یاس می‌ریزد  
مثلِ چادرِ نمازِ مادرتان  

خسته از راهِ دور آمده‌ای  
خسته‌ای از فراقِ دلبرتان  

چه‌قدر از مدینه دور شدی  
پایِ دلتنگیِ برادرتان  

مثلِ مادر خمیده‌ای امّا  
نگرفته به میخ، در، پرتان  

*تقسیمِ کارِ خانه به نفعِ علی نبود  
وای از دلم که شستنِ زهرا به من رسید*  

محملت پرده داشت، شُکرِ خدا  
سایه‌بان داشتی رویِ سرتان  

گرچه شد حمله بر عشیره‌ی تو  
شُکر، غارت نگشته زیورتان  

در میانِ هجومِ درد، نخورد  
دستِ نامحرمی به معجرتان  

شد خزان گرچه نوبهارِ شما  
کم نشد لحظه‌ای وقارِ شما  

شهرِ قم بر تو احترام گذاشت  
پیشِ رویت فقط سلام گذاشت  

پیرِ قوم و بزرگِ مردمِ قم  
سر به پایِ تو چون غلام گذاشت  

با گل‌افشانیِ قدومت قم  
لعن و نفرین برایِ شام گذاشت  

بهرِ تو قم گذاشت سنگِ تمام  
کی دگر سنگ رویِ بام گذاشت؟  

کی به قم دخترِ ولیِ خدا  
پای در مجلسِ عوام گذاشت؟  

قم کجا رأسِ یک برادر را  
پیشِ خواهر میانِ جام گذاشت؟  

بهترین جایِ قم سرایت بود  
کی میانِ خرابه جایت بود؟  
* * * *
یک زینب و یک کاروان  
شد هم‌سفر با ساربان  

ای خاکِ عالم به سرم  
دور و برم شمر و سنان  

*روضه‌خوان پایِ روضه‌اش جان داد  
دَخَلَت زَینَبُ عَلی‌ بنِ زیاد*

نظرات