
آسمونُ بی مهتاب میدیدم خونه زندگیمُ رو آب میدیدم بمیرم حسن شبا با بغض میگه کاش بلندشم ببینم خواب میدیدم شب که میشه درد بازو میگیری روزا هم که دست به پهلو میگیری مگه قهری مگه من نامحرمم فاطمه!چرا ازم رو میگیری؟ شمع خونوادمون سوسو نزن ما که هستیم خونه رو جارو نزن شونهی موهای زینب پای من دیگه به دست شکسته رو نزن درد بینوایی رو چکار کنیم؟ غصّهی جدایی رو چکار کنیم؟ با غریب مدینه کنار میام بگو کربلایی رو چکار کنیم؟ کاشکی توی باغمون خزون نبود گل یاسم اینهمه جوون نبود اینا که نشد چی میشه لااقل خونمون مقتل بچّمون نبود اومدم پیشت که شرح حال کنم اومدم اینُ ازت سوال کنم پای من جوونیتُ دادی حالا دیگه چی رو باید حلال کنم؟ علی رو حلال کن واسه درد بازو علی رو حلال کن واسه زخم پهلو علی رو حلال کن برای همون روز علی رو حلال کن واسه دست بستهاش نتونست که برداره اون در رو از جاش علی رو حلال کن که بچّت فدا شد علی رو حلال کن به حالت جفا شد علی رو حلال کن برای همون روز که پای مغیره به این خونه وا شد (یا فاطمه یا زهرا)۸ چقدر گریه کردم برای غمات چقدر گریه کردی بمیرم برات نمیخوام علی جان چشات تر بشه میترسم یه لحظه بگیره صدات تو نه سالی که توی خونت بودم تو نه سالی که دل به عشقت دادم نشد چیزی رو از تو پنهون کنم به جز اینکه تو کوچه گیر افتادم تو کوچه سر من به دیوار خورد تو کوچه حسن بیهوا پیر شد راه خونتُ زهرا گم کرده بود ببخشید اگه یه خورده دیر شد بخند تا که دردام سبکتر بشه بخند تا که حال منم جا بیاد به هیچکی نگفتم قرار بوده که همین روزا محسن به دنیا بیاد علی رو نگاه کن چی از من گذاشتی تو قلبم غم و داغ رفتن گذاشتی چرا توی اون بقچه که دادی زینب کنار کفنها یه پیرهن گذاشتی