تنم شده پر از کبودی * از دست "سِنْدیِ"یهودی ۲ افطارم و با تازیونه وا کرده از بس وحشیونه تن غرقِ خونه ۲ یه جور زده،ضرب لگد،حتی برا دعا نفس بالا نمیاد وای مادرم،چیکشیدی؟، اون روز میون کوچه از ضربهی صیاد پرم بده ۲ از این قفس "خَلِّصْنی یارب" رسمِ تو ما لحظه ی آخر*گریه برا حسین بی سر ۲ درسته هستم تو سیاچال یادم نمیره جسم پامال امون ز گودال ۲ یه مرد نبود،به شمر بگه، محاسن داداشِ زینبو رها کن ای نانجیب،یا لااقل،به سُنّتِ مسلمونا سر و جدا کن کرب و بلا ۲ امون امون از دل زینب منبع:موسسه ادبیات آیینی بیپلاک