تمومِ جونم داره می سوزه

تمومِ جونم داره می سوزه

[ بهمن عظیمی ]
تمومِ جونم داره می سوزه - از اثر این - زهر شرربار
راحت شدم دیگه از عذابِ - خاطره ی اون - دیوار و مسمار
بارونی شده / چشمای ترم
بازم افتادم / یاد مادرم
بعدِ کوچه ها / خوب نشد دیگه
جای زخمی که / مونده رو پَرَم
یا امام حسن ۴

 

نِمیره از یادم اون دمی که - با مادرم توو - یه کوچه بودم
یادم نِمیره وقتی که اومد - راهِمونو بست - لرزید وجودم
وایِ من از اون / بی حیای پَست
حرمت من و / مادرم شکست
غصه ی جهان / قلبمو گرفت
وقتی مادرم / رو زمین نشست
یا امام حسن ۴

 

خدا نیاره برای هیچ کس - که مادرش رو - رو خاک ببینه
ببینه که مادرش توو بستر - افتاده زخمی - شکسته سینه
آتیشم زده / یاد گریه هاش
توی گوشمه / لرزش صداش
می کُشه منو / خاطراتی که
مونده توو دل از / آخرین نگاش
یا امام حسن ۴

موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات