کشتههای خودشونو خاک کردن زینبو هلاک کردن، زینبو هلاک کردن تشنههای خودشونو آب دادن زینبو عذاب کردن، زینبو عذاب کردن صد رحمت به گرگ بیابون صد رحمت به شیر درنده بین این همه نامسلمون، فریادم بلنده خدا نگذره از شمر که از کهنه لباست نگذشت خدا نگذره از شمر که با نیزه به مقتل برگشت (حسین جانم، حسین جان...) به تنِ بیسرِ تو نگاه کردم رو به قتلگاه کردم از غمت نمردم اشتباه کردم رو به قتلگاه کردم نیزه دست و بالتو بسته خاک غم رو چهرهات نشسته مثل مادر زخمیه پهلوت، ای پهلو شکسته تنت زخم و سرت زخم کدوم زخمتو باید بست سر و تشنه بریدن، نگفتن که حسینم زندهاس