غروب جمعه بعد عاشورا

غروب جمعه بعد عاشورا

[ محمد امینی ]
(غروبِ جمعه بعدِ عاشورا دلگیر شد
دنیا دلگیر شد) ۲

همین که شمر سَرو برید زهرا دلگیر شد
(دنیا دلگیر شد) ۲

کوتاه نیومد 
گفتم باهات راه میاد راه نیومد

بی‌چشم و رو بود 
اونی که با خواهرت روبه رو بود

من تاب ندارم 
تو تشنَته من ولی آب ندارم

مادر نداری 
(خواهر بمیره برات سَر نداری) ۲

(میگن یکی برات یه کاسه آب آورده
ای مادر مُرده) ۲

خودت بگو کی پیرهنِ کُهنَت رو برده
(ای مادر مرده) ۲

وقتِ نمازه 
این مَرکَبارو زدن نَعلِ تازه

دیره حسینم 
داره سَنان خیمه میره حسینم

خودم دیدم تو قتلگاه رفتی گیر کردی
خیلی دیر کردی

تو رفتی خواهرت رو با غُصَّت پیر کردی
خیلی دیر کردی

قَدَّم خَمیده
کی نامُرَتَّب رَگاتو بریده

بازار می‌بینم
 از تشنگی مَقتَلو تار می‌بینم

https://t.me/omeabiha_com/7878

نظرات