
تو همون آقایی که زندگیشو بخشیده که گدا از درِ خونهش دست خالی برنگرده تو همون آقایی که جا داره از صبح تا شب همهی عالم دور سرِ بچههاش بگرده اصلا کار نداری به این که گدا دوسِت داره یا دشمنِ خونیته برای همینه که مَرد شامی اسیر مهربونیته کریم یعنی پناهِ بیپناهیها کریم یعنی نسیمِ رحمتِ خدا کریم یعنی دوایِ درد بیدوا کریم یعنی آقا امام مجتبی... تو همون آقایی که قبل از اینی که سائل بگه از تو چی میخواد هر چی داری میبخشی تو همون آقایی که چیزی که دوست داری رو جلوی چشمت هیچ وقت نمیذاری میبخشی مگه میشه مثل تو بخشنده بود؟ ولی میشه بخشیدنو تمرین کرد به والله قسم میشه تلخیها رو با مهربونی شیرین کرد کریم یعنی امیدِ ناامیدیها کریم یعنی هر چی میخوای پاشو بیا کریم یعنی عاشق بخشش و عطا کریم یعنی آقا امام مجتبی... تو همون آقایی که مادرت زهرا هر روز وَ اِن یَکاد واست میخوند، بوسهبارونت میکرد تو همون آقایی که علی وقت بیماری با سه روز، روزهداری زودی درمونت میکرد تویی پرورشیافتهی فاطمه کریم بودنت ارثِ اجدادیته به وقت کرامت فقط میخندی آخه دلیل شادیته کریم یعنی دست خدا روی زمین کریم یعنی که رحمةٌ لِلعالمین کریم یعنی خودِ علیِ مرتضی کریم یعنی آقا امام مجتبی...