میخونم با دَمِ طوفانی، هله، هله۲ ناصرَ المهدی یا ذالعنوانی، هله، هله۲ انقدر از عشق تو لبریزم ۲ کلّ دنیا رو بههم میریزم (شب شور و حاله، بگو یا اباصالح) ٢ اباصالح، اباصالح ... وقتی ذات حق تعالی سِرّ مستور بو و تنها بود حتّی وقتی نور آدم در عدم بود و ناپیدا بود نور ختم انبیا بود نور زهرا و مرتضی بود از همون روز لقب ما نوکر مهدیِ زهرا بود انقدر از عشق تو لبریزم کلّ دنیا رو بههم میریزم شب شور و حاله، میخونم اباصالح.. اباصالح، اباصالح ... میخونم با دَمِ طوفانی، هله، هله ناصرَ المهدی یا ذالعنوانی، هله، هله کاشکی میشد از چشامون پردهها رو خدا برداره تا ببینیم چه کمالی چه جمالی شیرِ حیدر داره اعتبار و اقتداری با دو عالم برابر داره کی میدونه؟ کی میفهمه؟ چه مقامی تو محشر داره (با همین عشق شورانگیزم کلّ دنیا رو بههم میریزم) ٢ شب شور و حاله، میخونم اباصالح اباصالح، اباصالح ...