زینبم من؛ یادگار فاطمه در قیام کوچهها بودم یار فاطمه دست حق در آستینم؛ زنم و مردآفرینم فاطمه، شمس دفاع از امام و من، ستاره در مدار فاطمه محور کربوبلایم؛ محرم اسرار خون خدایم دست از بنیامیّه بر ندارم تا زمانیکه بیفتند به پایم زینبم، دخت علی؛ مدح مرا گفته علی دخت منصور علی؛ نورٌ علی نور علی قوّت پایم، علی؛ به بازویم زور علی دختر پاک علی؛ خاک من از خاک علی مثل خورشیدم در میان افلاک علی خطبهخوانم؛ خطبه میخوانم چون خطبهی کولاک علی زینبم من؛ زنم و مبارز در راه آزادی دین اسلام، چنان به زن کرامت داده که به من چو مادرم بیشتر از هر مردی، رنگ شهامت داده شجاعت داده؛ صلابت داده؛ استقامت داده پدرم تربیّتم کرده؛ زنم بانگ عدالتخواهی ای یزید ملعون! ارزش زن این است تو فقط زن را چون کنیز خود میخواهی زینبم یار حسین؛ یار وفادار حسین بعد عبّاس، منم یکّهعلمدار حسین یکبهیک کشتنشان شده سراسر عزمم بهخدا چادر خود را به کمر میبندم گر امامم بدهد إذن، همه مات شوید از رزمم نشود باورتان، چنان کنم مضطرتان؛ بنشیند به عزاتان پدر و مادرتان زینبم من؛ عالم دهر شما، طفل دبستان من است قلب من، مخزن علم أزلی و ابدی است نصّ اهلالبیت هستم که وجود من، همه فارغ از لوث بدی است سخن حسین، قرآن من است نفس حسین، طوفان من است حسین، جان من است؛ جانان من است زینبم شیر حسین؛ شیر به نخجیر حسین پس به دلگرمی من باشد این رزم نفسگیر حسین دل و دلبر حسین؛ مالک اشتر حسین بگذارید فقط وقت قیامم برسد، همهتان را خاک میکنم برابر حسین