
در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون یادِ شلمچه یادِ فکه یادِ مجنون دلدادگان چون ساقر از دلبر گرفتند از غیر دلبر دامن دلبر گرفتند دادند جان تا در بر جانانه رفتند دادند دل تا در بر دلبر گرفتند رفتند یاران، چابک سواران بر خواستند از بستر دنیای فانی زان پس عروس عشق را در بر گرفتند پیمانهی تردید بشکستند و این قوم از دست حق جام می باور گرفتند نا خوانده علم آموزگار عشق گشتند نا رفته مکتب درس بی دفتر گرفتند رفتند یاران، نیزه سواران سر مست از عشق خدا، از سر گذشتند سر مشق از آن کشتهی بیسر گرفتند بستند چشم از چشم و دست از دست شستند این شیوه از عباس نام آور گرفتند رفتند یاران نیزه سواران رفتند یاران محمل سواران بهر نثار جان به قربانگاه رفتند با حنجر خود بوسه از خنجر گرفتند از جان و دل یک یا علی گفتند و رفتند جام وِلا از ساقی کوثر گرفتند از ساقی اینان تا یران غوت ربودند سوی دیار دوست بال و پر گرفتند رفتند یاران، محمل سواران سر مست از عشق خدا، از سر گذشتند (سر مشق از آن کشتهی بیسر گرفتند)۳ یک رساله منتشر کرده خدا در باب عشق کان بنام آیت الله معظم زینب است داده فَتوا عاشقان را سر شکستن جایز است چوب محمل شاهد این مدعای زینب است اینجا شراره ناله آتش بر فلک زد اینجا عَدو بر زخم پیغمبر نمک زد از مَدخل این شهر و تا کُنج خرابه دشمن میانِ کوچه زینب را کتک زد (رفتند یاران، نیزه سواران)۲ ای دل بسوز ای اشک خونشو بر زمین ریز بازار شام و دختر زهرا که دیده؟ ویرانه و ماه جهان آرا که دیده؟ بَزم شراب و دختر زهرا که دیده؟