میخوام مثل گذشته ها یاد شهیدا کنم

می‌خوام مثل گذشته‌ها یاد شهیدا کنم
عقده‌ی قلبمو به یاد شهدا وا کنم
گناه یه کاری کرده نور قلبا خاموش شده
تو زندگی یاد شهیدامون فراموش شده

یادش بخیر قدیما حال و هوایی داشتیم
با شهدا تو روضه چه گریه‌هایی کردیم

به یاد حور و مجنون 
دو کوهه و هویزه

من اومدم با شهدا دوباره بیعت کنم
سفره‌ی دل وا کنم دوباره صحبت‌ کنم

کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی

کجایید ای سبُک بالان عاشق
پرنده طرز مرغان هوایی
حسین جانم حسین جانم جانم حسین جان

حماسه‌های شهدا که انتها نداره
دل که حسینی بشه ترسی از بلا نداره

می‌خوام که یادی کنم از فکه و دشت عباس
 از اونایی که دستاشون بود توی دست عباس

با لب تشنه موندن پا عهدشون تا اینکه به کرببلا رسیدن
قمقمه‌های خالی به سرسپردگی و جنون گَواهی می‌دن

با باد خشکی لب تموم رزمنده‌ها 
روضه می‌خونیم واسه‌ی تشنه لب کربلا

اگر کشتند چرا آبت ندادن
چرا زان درّ نایابت ندادن

اگر کشتند چرا خاکت نکردن
کفن بر جسم صد چاکت نکردن

حسین جانم حسین جانم جانم حسین جان

گذشتن از نام و نشون نشونه‌ی قیمته
لازمه‌ی قیمتی بودن به خدا غیرته 

می‌خوام بگم از اون رفیقایی که بی پلاکن
از اونایی که تا ابد گنجینه‌های خاکن

طلائیه شلمچه همیشه شرمنده‌ی مادرای شهیدن
مادرایی که واسه دیدن بچه‌هاشون زندگیشونو می‌دن

با مادرای شهدا دوباره روضه خونیم
شبیه زینب توی گودال بلا می‌خونیم

گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را
به هر گل می‌رسم می‌بویم‌ او را
گل من یک نشانی در بدن داشت 
یکی پیراهن کهنه به تن داشت

برادر جان سلیمان زمانی 
چرا انگشت و انگشتر نداری؟
حسین‌...

مسلمانان حسین مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد
حسین...