خیلی خواستم پیشت بیام، نشد اشکم مرهم غصههام نشد خیلی این در اون در زدم بگم من هم زائر کربلام، نشد اسمم تو لیست زائرا نبود انگار فقط جا واسه ما نبود حق داری که راهم ندی آخه قلبم لایق کربلا نبود دیشب تا سحر از دلتنگی هق هق کردم باز گریه برای این قلب عاشق کردم یک روز میبینی من هم از دوری دق کردم آی کرب و بلا شرمنده دور از کربلات شدم مثل بدبخت بیچاره ها شدم از بس که جا موندم خودت ببین بین مردم انگشت نما شدم رحمی کن به اشک چشای من دلتنگم کاری کن برای من اونجا که میشستم جلو ضریح کی الان نشسته به جای من؟ من اصلا به این دلتنگیها دارم عادت من الان اینجام اما دوستام زیر قبهات با اشک و حسرت سر میذارم روی تربت