خاطره بازی

خاطره بازی

[ امین قدیم ]
نفس به نفس میگم حسین 

نَمِ بارونِ حرم، غمِ چشمایِ تَرَم 
وَ صَلَّی اللَّهُ عَلیٰ اَمیری  یا ذَالکَرَم

خاطره‌بازی می‌کنم با خاطراتم 
فرقی نداره شب و روز تو کربلاتم

حد داره صبرم به خدا خونه‌خرابم 
گیرِ یه امضایِ توئه برگِ بَراتم

(نفس به نفس میگم حسین 
منو بِبَرَم حرم، حسین 
عزیزم حسین)۲ 

عزیزم حسین، عزیزم حسین ...

*****

نذاری تنها بشم، به تو عمری دلخوشم 
تمومِ حرفات آقا به رویِ هر دو چشمم

حرم بهونه‌یِ شبایِ بی‌قراری
قرار نبود که دیگه بهم محل نذاری 

دلت میاد اینجور آقا دلم بگیره 
نمی‌دونم اصلاً آقا صدامو داری 

(نفس به نفس میگم حسین 
منو بِبَرَم حرم، حسین 
عزیزم حسین)۲ 

عزیزم حسین، عزیزم حسین ...

نظرات