خاطرات کربلا

خاطرات کربلا

[ پیام کیانی ]
با خاطراتِ کربلا گریه‌ام می‌گیره 
با دیدنِ عکسش آقا گریه‌ام می‌گیره 
بارون می‌باره، یادِ ایوونت می‌افتم
می‌گیره قلبم، بی‌هوا گریه‌ام می‌گیره 

دلتنگیامو، بغضِ صدامو
 می‌بینی و بازم منو راهم نمیدی 
دادم قسم به پهلویِ مادر، شنیدی؟!
نَشْکو إِلَیْکَ، آبرویِ عالمیان
ای که تو سختی‌ها به دادِ من رسیدی 

ای آبرویِ عالم، حسین جان 
خیلی خرابه حالم، حسین جان 

*****

آخر ضریحت رو تویِ آغوش می‌گیرم 
آقا یه روزم بینِ آغوشت می‌میرم 
عمریه هستم من غلام و نوکرِ تو
حتیٰ اگه تحویل نگیری، من نمیرم 

آرومِ جونم، ای مهربونم
دلواپسِ امروز و فردامی، حسین جان 
تو سختیا تنها تو باهامی، حسین جان
آقا همیشه مرهمِ دلشوره‌هامی
دنیا نمی‌خوام تا تو دنیامی، حسین جان 

ای آبرویِ عالم، حسین جان 
خیلی خرابه حالم، حسین جان 

با خاطراتِ کربلا گریه‌ام می‌گیره 
بارون می‌باره، یادِ ایوونت می‌افتم

نظرات