حک شده با قطره قطرهی خون شهید مِثلُ حسین لا یُبایِعُ مِثلَ یزید همرَهِ این قافله شود هر که شنید مِثلُ حسین لا یُبایِعُ مِثلَ یزید در دل اهل یقین واهمه و بیم نیست در کتاب کربلا واژهی تسلیم نیست به شمر زمانه میگوییم: در این شعله آتش میگیرم دَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ تو آخر اَماننامه در دست میمیری ما تَرَکناکَ یابن الحسن، ما تَرَکناکَ یابن الحسین... گفت در این کربلا کنم کعبه بنا هر کسی از جان گذشته، یَرحَل معنا خون خدا باقی است و باقی به فنا هر کسی از جان گذشته، یَرحَل معنا ای دل اگر عاشقی در پِیِ دلدار باش مثل زهیر و حبیب در حرم یار باش مشو ناامید از جاماندن اگر کُلُّ یوم عاشورا حسین آمده استقبالت تو حُر باش و پیدا کن او را ما تَرَکناکَ یابن الحسن، ما تَرَکناکَ یابن الحسین... باید از این شوق پُر شود روز و شبم دونُ حُسَين مُهْجَتي وَدَارِي، به لبم در طلبش همتی دگر میطلبم دونُ حُسَين مُهْجَتي وَدَارِي، به لبم سوختگان غمش با غم دل خرمند عابس و جُون و وَهب، جمله مسیحا دَمَند به پایان نیامد این دفتر که هر لحظه دارد آغازی مهیا کن از امشب دیگر خودت را برای سربازی ما تَرَکناکَ یابن الحسن، ما تَرَکناکَ یابن الحسین...