حزن و اندوه من

حزن و اندوه من

[ حسین محمدی فام ]
(حُزن و اندوهِ من از غمت، طولانی 
می‌شینم به زیرِ پرچمت، طولانی)۲ 
من که سیر نمیشم از گریه آقاجون 
کاش میشد بشه مُحَرَمِت طولانی 

صورت به روی تربت می‌ذارم 
سر به بیابونِ غربت می‌ذارم 
از این مُحَرَم تا اون مُحَرَم 
(دل رو امانت تو هیئت می‌ذارم)۲ 

اهل جهان، از دو جهان فارغم 
نشسته رویِ دوشِ من، بارِ غم 
یک کلمه وصفِ من و وَالسَلام 
عاشقم و عاشقم و عاشقم

عاشق حسینم، عاشق حسینم
عاشق حسینم، عاشق حسینم 

*****

اسم تو، دلیلِ اعتبارِ تاریخ 
گودیِ گلویِ تو، مدارِ تاریخ 
کربلا بزرگ‌ترین مکانِ عشقه 
اربعین بزرگ‌ترین قرارِ تاریخ 

پای پیاده توی مسیریم 
ما عمریه که به زُلفِت اسیریم 
خونه به خونه، موکِب به موکِب
(گریه‌کُنِ روضه‌هایِ حصیریم)۲

پای من و شوقِ وصالِ حرم 
چشم من و دستِ عطا و کَرَم 
یک کلمه وصفِ من و وَالسَلام 
نوکرم و نوکرم و نوکرم 

نوکر حسینم، نوکر حسینم
نوکر حسینم، نوکر حسینم

نظرات