
بارونِ کربلا مادرت میشه مهمونِ کربلا شبِ جمعه روضهخونِ کربلا بارونِ کربلا سَر پیراهنت پیرم کردند از زندگی (سیرم کردند از زندگی) 2 بی محمل بردنم دستای بسته چهل منزل بردنم چند تا بیمروّتِ قاتل بردنم بی محمل بردنم بگو از رو تنت پا برداره این تشنه لب (خواهر داره این تشنه لب) 2