
بُنَی قتلوک ، ذبحوک و من شرب الماء منعوک ... اگر کشتن چرا آبت ندادن ... کفن بر جسم صد چاکت نکردن ... غریب مادر حسین ... غریب مادر ، غریب مادر ... غم یه دنیا تو چشای ترت بود ... آبی که بستن روت ، مهر مادرت بود ... شیعتی مَهما شَربتُم ماءِ عَذب فاذکرونی ... هذا حُسین مُقَطَّعُ الأعضَاء ... بُغْضاً لاَِبِيكَ قَتَلوکَ عَطشانا ... بُغْضاً لاَِبِيكَ ذَبَحوکَ عُریانا ... غریب گیر آوردنت ... با هر چی میشد زدنت ... یتیم گیر آوردنت ... حسین وای ... مادر برات بمیره ... چرا رنگ لبت چون ارغوان است ... گمونم جای چوب خیزران است ...