نمیخوام به نوکریت، فقط عادت بکنم دوست دارم هرجا میرم، از تو صحبت بکنم شیعَتی مه ما شَربتُمْ ماءٍ عَذْب فَاذکُرونی تا قیامت به خدا، تو قلب مونی اَوْ سَمِعتُمْ بغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبونی الهی فدای اون لبای خونی غم یه دنیا، تو چشمای ترت بود آبی که بستن روت، مهر مادرت بود خاکه کربلا حسین، خونهی آخرته روضهی باز واسه ما، گریهی مادرته وَ اَنَا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتَلونی آره این شده جواب مهربونی وَ بجُرْدِ الْخَیْلِ بَعْدَ الْقَتْلِ عَمْداً سَحِقونی چه خوبه وقتی خودت روضه میخونی درست همونجا که، صحبت سرت بود آقا فقط فکرت، پیش دخترت بود میزدنت، به ضرب نیزه و خنجر میزدنت، به پیش دیدهی مادر میزدنت عجیب میزدنت داره میغلته بین خاک و خونا بدنت عجیب میزدنت نیزهشو بی هوا زدش سنان به دهنت کار از کار گذشت از روی پیکر تو، یه لشکر انگار گذشت کار از کار گذاشت شمر با هلهله و خنجر خونبار گذشت کار از کار گذشت دست و پا نزن توی گودال خون میره ازت میری از حال شمر اومد با خنجرش خوشحال خدا رحم کنه، خدا رحم کنه والشمر جالسٌ، نفس انبیا گرفت خورشید تیره گشت، تو دوباره هوا گرفت والشمر جالسٌ، همه جا زیر و رو شده خنجر به روی حنجر آقای ما غروب شد آفتاب نشست شمر ولی از تنت پا نشد اذون شد نمازش رو بست راه حلقت ولی وا نشد یک زن تنهام چطور، شمر و ازت جدا کنم پاشو اذون مغربه، من به کی اقتدا کنم اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُر نایابت ندادند اگر کشتند چرا خاکت نکردند مادر آب کجایی؟ پسرت آب نخورد بُنیَ قتلوکَ ذبحوکَ و مِنَ الشُربِ ما منعوکَ پدر خاک کجایی؟ پسرت خاک نخورد خداحافظ ای برادر زینب به خون غلتان در مقابل زینب خدا را از این غم چه چاره کنم حسین وای... حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقهی خاتم حسین من عزیز دلم...