اگر بیقراری بگو یاحسن که آرام گردد دلت با حسن تهیدست و زاریم ما زائران پناهی نداریم الا حسن اگر قطرهای جود خواهی از او به تو میدهد چند دریا حسن تمام بیابان گلستان شود اگر پا گذارد به صحرا حسن کرامات او از کِی آغاز شد از آن شب که آمد به دنیا حسن به کوری بدخواه پست و زلیل عزیز است در خاطر ما حسن نیازی ندارد به صحن و حرم کشیده مرا مشق زهرا حسن شلوغی کرب و بلا هم از اوست بپا میکند اربعین را حسن