از دور با زخم تنت گفتم دیگه بیسر نمیشی هر چی بههم میچینمت، از این مرتبتر نمیشی بیسر شدی، هر لحظه کمتر شدی اندازهی اصغر شدی، آخ بمیرم عذاب کردنت، منع آب کردنت شبیه گندم ری آسیاب کردنت