کارِ خودش رو عشق مثل همیشه کرد

کارِ خودش رو عشق مثل همیشه کرد

[ حاج محمود کریمی ]
کارِ خودش رو عشق مثل همیشه کرد
دیگه باید بری، یعنی، کاریش نمی‌شه کرد

برا تو زنده‌ام من، این ارثِ مادریمه
ازت جدا نمی‌شم، این حقِ خواهریمه

الان سرت، تویِ آغوشِ خواهرت
یک ساعتِ دیگه، دعوا سرِ سرت

پنجاه ساله قلبم، داره برات می‌کوبه
امروز سرنوشتم، اسیرِ این غروبه

من پا به پایِ تو، تا آخرش میام
می‌مونم و خودم، می‌گیرم انتقام

رفتی منو نبردی، این کارِ روزگاره
تا خون تویِ رگامه، نهضت ادامه داره

***
کجا می‌خوای بری، چرا منو نمی‌بری

حسین، این دمِ آخری، چقدر، شبیه مادری
قرارمون چی شد، که بی قرارِ هم باشیم

حسین هر چی که پیش اومد، باید کنارِ هم باشیم
***

نظرات