وا اماه
تبلیغات

وا اماه

[ علی کرمی ]
وا اُمّاه، وا اُمّاه ...

بلا دیده
دل هیشکی مثل تو نرنجیده
کسی جز من حال تو نپرسیده
بلا دیده

دلداری می‌دادی
با بغض نور عین و
حکمت داشته حتماً
غسل دادی حسین و

(گفتی که به دیدن تو میام یه جا
گریه‌ها بمونه کربلا
ظهر دهم وعده‌مون باشه
وقتی می‌زنی تو دست و پا) ٢

حسین ...

(گفتی که پیراهنت می‌شه غصب یه روز 
نعل تازه می‌شه نصب یه روز) ٢
سر تو رو برمی‌دارمش
از زیر پاهای اسب یه روز 

(تَه مانده‌های جسم تو چسبید زیر نعل ...) 

(چه گودالی 
عجب تصویری، چه رفته از حالی 
غریب افتادی با دستای خالی 
چه گودالی) ٢

مرکب خیمه برگشت
ای وای از سکینه‌ت
شمر با خنجر اومد
جا خشک کرد رو سینه‌ت

دلگیره نفس‌های آخرت حسین 
ضجّه‌های مادرت حسین 
با خنجر کُند به راحتی 
جدا نمی‌شه سرت حسین

نظرات