همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن

همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن

[ محمدرضا میرزاخانی ]
همه‌ی عزت دنیای حسین است، حسن
به‌خداوند مسیحای حسین است، حسن

بنویسید که آقای جهان است، حسین
بنویسید که آقای حسین است، حسن

در کرم‌خانه‌ی حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است

بی‌حرم شد که بدانند همه، مادری است
وَرنه در زاویه‌ی عرش مقام حسن است

حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هر حسینیه که برپاست خیام حسن است

حسن جان، حسن جان...
****
آئینه‌ی روی مجتبایی قاسم
مستغرق ذات کبریایی قاسم

مثل علی‌اکبری برای ارباب
چشم تو کنَد گره‌گشایی قاسم

تحت‌ُالهَنکی که بسته‌ای شاهد بود
زیبای امام‌زاده‌هایی قاسم

تو وارث تک‌سوار جنگ جملی
الحق حسن کرب‌وبلایی قاسم

گردن زده‌ای ازرق و اولادش را
زیرا نوه‌ی شیر خدایی قاسم

در عرش برای تو علی کف زده‌است
تو وارث شاه لافتایی قاسم

در کرب‌وبلا همه حرم‌دار شدند
آخر تو خودت بگو کجایی قاسم

انگار حرم نداشتن ارث شماست
بی‌مرقد و بی‌صحن و سرایی قاسم
****
ایستادم به نوک پنجه‌ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
****
خونمون این‌طرفه، کجا میری بیا بیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
****
بیا مادر از حرم بیرون، سروِ بُستانت می‌رود میدان
کفن بنما بر تن قاسم، مونس جانت می‌رود میدان

اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلتان صبرکن ای‌مادر
اگر دیدی رأس من بر نی چون مهِ تابان صبرکن ای‌مادر
****
بودی برام شبیه اولادم
پَرپَر زدی شاخه‌ی شمشادم
بالای پیکر به‌هم ریخته‌ات
پاشو ببین به هق‌هق افتادم

پاشو عموت خونه خراب میشه
ناله نکن دلم کباب میشه
با مرکبا روی تنت رفتن
داره گلِ تنت گلاب میشه

از خون جسمت چقدر حنا گرفتم
جای عروسی برای تو عزا گرفتم

با شمشیراشون واسه‌ی تو حجله ساختن
زنده بودی که روی پیکر تو تاختن
****
هی ضربه میزنه، هیچ‌کس اینجوری سر از پیکر نمی‌بُره
انصافتون کجاست؟ هیچکی انگشتو برا انگشتر نمی‌بُره

غریب گیر آوردنت
جلوی چشم خواهرت، داره می‌بُره حنجرت
****
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
****
گریه کردم که کمی زخمِ تنت خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
****
حسین دلم یه کربلا می‌خواد
حسین یه گنبدطلا می‌خواد

نظرات