ری قبله گشته با حرم سیدالکریم عزت گرفته با قدم سیدالکریم عقده گشای قبر خراب حسن شده صحن و سرای محترم سیدالکریم عیسای شهر مان، نفسش مجتبایی است اعجازها نموده دم سیدالکریم از کودکی شفای مرا مادرم گرفت وقت نماز با قسم سیدالکریم بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم حال و هوای کرببلا دارد این حرم عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم با عشق اهل بیت، دگر آشنا شدیم دنیا و آخرت همهی فخر ماست این همسایهی عزیز دل مجتبی شدیم شهرت ماست، محبان اباعبدالله ریزهخواریم سر خوان اباعبدالله یا علی گفتم و دیدم که علی گفت حسین پدرش رفته به قربان اباعبدالله مرا که دانهی اشک است، دانه لازم نیست به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست به اشک دیده به خاک خرابه نوشتم به طفل خانه به دوش، آشیانه لازم نیست به سنگ قبر من بیگناه بنویسید اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست عدو گرفت بهانه و زد به او گفتم بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست اونقدر زد غش کنم چون میخواد ازش خواهش کنم میگفت زدم بیچارش کنم تا خون به دل عمهاش کنم پنهون کردم پهلو دردمو محبتت خجلم کرده، عمه دست بردار برای موی به خون شسته، شانه لازم نیست یادت میاد موی سرم تا کمرم بود انگشتای دست بابام، گل سرم بود یادته بابا سوخت موهای قشنگی که میکردی شونه نه گل سر نیست، اینایی که رو سرمه لختهی خونه همش منو کشید، شبیه وحشیا همش میگم عمو، زجر و نبخشیا عمه گریون تو، توی دستامه دندون تو نمیگذرم از خون تو دندونم که افتاده، در میاد مگه نه تو عروسیم داداش اکبر میاد، مگه نه در این سه ساله مرا یک سفر بردی من از خرابه، تو از تشت سر درآوردی برس مراسم تشییع پنجم صفر است کفن نمودن اولاد، گردن پدر است منو دخت یزید، هر دو سیر خوابیدیم او سیر ز نان و من سیر ز جانم بد زدنم، شبیه مادرت زدنم حسین...