نسیم آرامتر خوابیده بانو

نسیم آرامتر خوابیده بانو

[ مهدی رسولی ]
نسیم آرامتر خوابیده بانو 
مزن پروانه پر خوابیده بانو 

دگر رخصت نیازی نیست جبریل 
مزن دیگر به در خوابیده بانو 

******* 
دو چشمت را به دست بسته بستم 

تو را با حِق حِقی پیوسته بستم 
مبادا پهلویت خونین شود باز 

خودم بندِ كفن آهسته بستم 
******* 

ندارم چاره با آهم بسازم 
فقط با درد جانكاهم بسازم 

ز چوبی كه نشد گهواره باشد 
دو تا تابوت میخواهم بسازم 

******* 
دو چشمش بسته امّا درد دارد 

یقینا بیش از اینها درد دارد 
بریز آب روان بر سنگِ غُسلش 

ولی آرام اسما درد دارد 
******* 

شاعر: حسین ایزدی

نظرات