می خوام مثل گذشته ها یاد شهیدا کنم
2458
77
- ذاکر: سیدرضا نریمانی
- سبک: شور
- موضوع: شهدا و دفاع مقدس
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1402
(میخوام مثه گذشتهها، یاد شهیدا کنم
عقده قلبم و، به یاد شهدا وا کنم)۲
گناه یه کاری کرده، نور قلبا خاموش شده
تو زندگی یاد شهیدامون، فراموش شده
یادش بخیر قدیما، حال و هوایی داشتیم
با شهدا تو روضه، چه گریههایی کردیم
به یاد هور و مجنون، دوکوهه و هویزه
من اومدم با شهدا، دوباره بیعت کنم
سفرهی دل وا کنم و دوباره صحبت کنم
کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک بالان عاشق، پرندهتر ز مرغان هوایی
حسین جانم ...
حماسههایی شهدا، که انتها نداره
دل که حسینی بشه، ترسی از بلا نداره
میخوام که یادی کنم از فکه و دشت عباس
از اونایی که دستشون بود، توی دست عباس
با لب تشنه موندن، پا عهدشون تا اینکه به کرببلا رسیدن
قمقمههای خالی، به سرسپردگی و جنون گواهی میدن
با یاد خشکیه لب، تمام رزمندهها
روضهمیخونیم برای تشنه لب کربلا
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان دُر نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صدچاکت نکردند
گذشتن از نام و نشون، نشونهی قیمته
لازمهی قیمتی بودن به خدا، غیرته
میخوام بگم از اون رفیقایی که بیپلاکن
از اونایی که تا ابد گنجینههای خاکن
طلائیه شلمچه، همیشه شرمندهی مادرای شهیدن
مادرایی که واسه دیدن بچههاشون، زندگیشونو میدن
با مادرای شهدا، دوباره روضه خونیم
شبیه زینب، توی گودال بلا میخونیم
(گلی گم کردهام، میجویم او را
به هر گل میرسم، میبویم او را)۲
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
عقده قلبم و، به یاد شهدا وا کنم)۲
گناه یه کاری کرده، نور قلبا خاموش شده
تو زندگی یاد شهیدامون، فراموش شده
یادش بخیر قدیما، حال و هوایی داشتیم
با شهدا تو روضه، چه گریههایی کردیم
به یاد هور و مجنون، دوکوهه و هویزه
من اومدم با شهدا، دوباره بیعت کنم
سفرهی دل وا کنم و دوباره صحبت کنم
کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک بالان عاشق، پرندهتر ز مرغان هوایی
حسین جانم ...
حماسههایی شهدا، که انتها نداره
دل که حسینی بشه، ترسی از بلا نداره
میخوام که یادی کنم از فکه و دشت عباس
از اونایی که دستشون بود، توی دست عباس
با لب تشنه موندن، پا عهدشون تا اینکه به کرببلا رسیدن
قمقمههای خالی، به سرسپردگی و جنون گواهی میدن
با یاد خشکیه لب، تمام رزمندهها
روضهمیخونیم برای تشنه لب کربلا
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان دُر نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صدچاکت نکردند
گذشتن از نام و نشون، نشونهی قیمته
لازمهی قیمتی بودن به خدا، غیرته
میخوام بگم از اون رفیقایی که بیپلاکن
از اونایی که تا ابد گنجینههای خاکن
طلائیه شلمچه، همیشه شرمندهی مادرای شهیدن
مادرایی که واسه دیدن بچههاشون، زندگیشونو میدن
با مادرای شهدا، دوباره روضه خونیم
شبیه زینب، توی گودال بلا میخونیم
(گلی گم کردهام، میجویم او را
به هر گل میرسم، میبویم او را)۲
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
نظرات
نظری وجود ندارد !