من اهل نجفم، چون شاهم علیه راهم مشخصه، چون راهم علیه دل به علی سپردم که نون و نمک امام حسن رو خوردم صد و ده دفعه آرزوهام رو شمردم برا مریضم آب از حرمش آوردم دل به کسی نمیدم که با ناد علی من به خدا رسیدم یه سال کفنم رو از نجف خریدم که بهتر از نجف تو زندگیم ندیدم رب احساس علی معدن الماس علی اسمت رو بردم و باز دلم نجف خواست علی ما نجفزادهایم عاشق و دلدادهایم زیر ایوون طلا این وطن ماست عطر وزیده علی تویی پدیده علی هر کی تو رو دیده یعنی خدا رو دیده همه موندن تو خدایی یا بنده که بین تو با خدا یه پیونده همین که از کعبه اومدی بیرون همه گفتند این دیگه خداونده یدالله هستی و فوق ایدیهم همه میمیرند ولی تو پاینده ملائک هم در تحیرند آخه چطور از قلعه علی در رو کنده هر کسی خوانده علی کوه رو لرزانده علی پهلوونای همه لشکرها گریان این همه باورمه که علی رهبرمه من فقط به تو میگم سلام فرمانده