عقیدهی همه یاران به اتفاق این است که اشکِ شور به یاد حسین شیرین است کنار قتلگه تو به گریه جاندادن زِ وعدهها که به خود دادهام یکی این است تو سیّدالشهدایی، تو کشتهی اشکی منم که مذهبم عشق تو، گریهام دین است سلامِ حضرت صادق به هر که از داغت همیشه سفرهی چشمش به اشک رنگین است زِ اشکِ دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهمِ تو گریهی مُحبّین است گرفتم اینکه سرت را به دِیر راهب شُست زِ تشنگی لب پاکت هنوز پُر چین است جبین شکسته به سنگ و لبت نشسته به خون بمیرم این که سرت مجمعُ المَضامین است سرم فدای سرت کان سرِ مُنوّرِ تو گهی به تشت طلا و گهی به خورجین است