ششماههام اما امام تشنههایم سرباز آقای غریب کربلایم مظلوم حسین جان لالا علی جان نوشیدهام کوثر به جای شیر مادر امید زهرایم یل شیر خدایم دارم تلذّی میکنم اما نه از آب ای اهل عالم تشنهی خون خدایم من دستگیر عالمم مثل ابالفضل این بند قنداقه نبسته دست و پایم لالایی من را رقیه خواند و گفته مثل علیاکبرش میدان بیایم مظلوم حسین جان لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلوم عطشان اباعبدالله آقای عالم شاه کربلایی ششماهه اما پیر مسیرم از غربت تو باید بمیرم معراجم شده معراج زیبایی آقای عالم شاه کربلایی اگر چه بابا نازک گلویم پیش خدا من با آبرویم باب الحوائج هستم هر کجایی آقای عالم شاه کربلایی لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلوم عطشان اباعبدالله آقای عالم شاه کربلایی از تشنه کامی من نیمه جانم روی دستانت داده تکانم تیر سهشعبه به جای لالایی آقای عالم شاه کربلایی لبیک یا ارباب یا داعی الله مظلوم عطشان اباعبدالله آقای عالم شاه کربلایی در خیمه مادر دیده به راهم آغوشت آخر شد قتلگاهم اشک خجالت میریزی تنهایی آقای عالم شاه کربلایی