محمدحسین حدادیان

بی پناهه زینب

8853
91
بی پناهه زینب مونده سمت رگهای زخمی تو زینب
مثل مادر تو با چشمای گریون یه گوشه از قتلگاه زینب

دیدمت تو گودال نزدیک سه ساعت شده داری میزنی پر و بال
مصحف شریفم زیر چکمه‌ی بی مروت شدی لگد مال دیدمت تو گودال

دیدی آخر غم تو چه طوری به دلم موند
خنده‌ی شمر لعین دل زینبو لرزوند

حالا باید دیگه فاتحه خیبرو خوند
گوسفندی را کشتند آبش دهند

ذبح سر بریده دست و پا نزن که بالا سرت مادرت رسیده
هی می‌گه بنیه هی به صورتش لطمه می‌زنه با قد خمیده

لحظه‌ی غروب این ثنانه که نیزشو تو حنجرت می‌کوبه
گم شدی تو خاکا پیکرتو روی زمین و زیر سنگ و چوبه

بی تو حالا میبرن همه رو به اسارت
گوشواره هام تو شلوغی میره به غارت

هجوم آوردن در آوردن سرت هجوم آوردن
پیش چشم خواهرت هجوم آوردن


چقدره خیمه به پات افتاده
چقدر سنگ به تو دلداه

لک لبیک که می‌گی انگار
خاک گودال شده سحاده

سبح قدوس تو رو نشناختنت افسوس
داره تعبیر میشه کابوس داغ ناموس

آه از بدنت زیر و رو شدنت
گریه میکنم برای زیر و رو شدنت

گریه میکنم برای کهنه پیرهنت
آه از بدنت بی هوا زدنت

مضروبا مجروح
زیر تیغ نیزه‌ای انبوه از غفا شدی چرا مضروب

آه از بدنت با عصا زدنت
سر به روی نیزه و بوریا کفنت

یادگار مادرم رو بردن
پیرهن برادرم رو بردن

نه فقط عقیقتو حتی که
زر و خلخال حرمت رو بردن

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش