به چنگ غم مده دل را ز درد و داغ حسین عروس گریهکنی چون رباب داری تو بریدی، دوختی، اندازه کردی لطفها کردی اگر محسن نپوشد اصغر شش ماهه میپوشد وا مانده کامِ خشکت از قحط آب نیمی مردند اهل خیمه با این حساب نیمی خون تو را فلک خورد، آنسان که خونِ اکبر یال عقاب نیمی، چشم رکاب نیمی ترسم به روز محشر اینسان به جلوه آیی دست حسین نیمی، دست رباب نیمی