به قربون چشای خواب نازش به قربون گل چادرنمازش گلم شیرین و ناز و دلپذیره شبا بیلالایی خوابش نمیره لالالالا! بخواب دردتبهجونم من این شبها برات از چی بخونم؟ چشامونو ببندیم و دوتایی تصوّر کن که با من، کربلایی ببین اون خمیههای غرق نورو ببین اون خانم خیلی صبورو ببین اون زن که دستش ظرف آبه به طفلش آب میده، اون ربابه ببین عبّاس برا مهمون تازه داره یهشمشیر چوبی میسازه هوا گرمه ولی دارن میخندن زبونم لال اگه آبو ببندن ببند چشماتو بغضم در گلو شد بخواب مادر؛ بخواب، روضه شروع شد