به دریای ولایت گوهرم من بر او رنگِ شهامت، افسرم من حسین بن علی باشد بهشتم بهشت آرزوها را، دَرَم من علی اکبر، نبی را بود، مظهر علیِ مرتضی را مظهرم من به ظاهر شد علی اصغرم، نام مخوان اصغر که سِرِّ اکبرم من اگر عیسی سخن در مهد میگفت مسیح عترتِ پیغمبرم من پدر خون مرا بر عرش پاشید بلی، عرش خدا را زیورم من لبم سرچشمهی آب حیات است کجا محتاج شیرِ مادرم من رَه صد ساله را شش ماهه رفتم در این وادی ز همراهان سرم من گلی نشکفته از گلشن گرفتی تموم عمرمو دشمن گرفتی الهی حرمله دستت قلم شه کبوتر بچمو از من گرفتی به پشت خیمهای مولا خِجل رفت به همراهش دلِ صد خسته دل رفت الهی بيش از اين زنده نمونم تموم آرزوهام زير گِل رفت