علی کرمی

به حضور تو التجاء میکرد

1618
71
هستی ما چو پلک وا می‌کرد
به حضور تو التجاء می‌کرد

ما ندیدیم خلقت خود را
لب تو شرح ماجرا می‌کرد

بانوی زندگانی ساده
با تو دنیا چگونه تا می‌کرد

مهر تو آب می‌کشید از چاه
دست تو گندم آسیاب می‌کرد

و لبان تو سایه در سایه
باز همسایه را دعا می‌کرد

و چنین اِنَّما یُریدُ الله
جلوه تنها در این گسا می‌کرد

ما در این باغ گل چمن کردیم
عمر خود نذر پنج تن کردیم

(ای پر از شوق تو صدای علی
از تو لبریز لحظه‌های علی)۲

ای که مثلت نمی‌شود هرگز
هیچ‌کس هیچ‌کس برای علی

و از این رو میان مسجد شهر
خطبه خواندی شما به‌جای علی

جان خود را گرفته‌ای در دست
همه‌ی عمر پا به پای علی

گفتی این جان چه ارزشی دارد
جان زهرا شود فدای علی
****
ای کاش می‌شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دست بسته وا بود

تازه میان کوچه مُردم چو من بدیدم
حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود

امروز را نبینید این بی‌حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیت گدا بود

دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم امروز فکر ما بود

با کفش‌های خاکی در خانه‌ام قدم زد
آن خانه‌ای که فرشش بال فرشته‌ها بود

ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد فضه علی کجا بود

(ای وای من، ای وای من، زهرا)۲
****
(بین در موندی شکست بال و پرت
بین دیوار و در افتاد پسرت)۲

میخ لعنتی تا قلبتو شکافت
خم شدی حلقه‌ی در خورد به سرت

(ای وای من، ای وای من، زهرا)۲
****
داغتو رو دل‌ها گذاشتن
حیدر و تنها گذاشتن

پشت در افتادی روی در
هیزم با دست و پا گذاشتن

میسوزم با این غم شعله‌ور
شدی زیر دست و پا بی‌پسر

سخته دست من رو بسته باشن
کمک از علی بخوای زیر در

دیدم آتیش داره سمت تو میره
دیدم افتادنت رو خیره خیره

دعا کردم همین که در شکستش
تو رو میخ دری از من نگیره

زخم مسمار هرشب بی‌خوابت کرد
آتیش در بدجوری آبت کرد
****
گفتم بیا به خاطر من پشت در نرو
(رفتی شکست قلب من و دنده‌های تو)۲

تنها نه جای دست، نه جای کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشم‌های تو

(تو بین شعله رفتی و من گُر گرفتم)۲
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را

هر شب حسن در خواب می‌گوید مغیره
****
تو برو بیا میزد مادرمو
خیلی بی‌هوا میزد مادرمو

حق داره بابام گریه کنه
یه غلام سیاه میزد مادرمو

ای وای من، ای وای من، زهرا
****
اشاره کرد به قنفذ تو بی‌بهانه بزن
بیا مغیره کمک کن تو تازیانه بزن

(نترس دست علی بسته شد، به شانه بزن)۲
به پیش دیده‌ی این چند نازدانه بزن

گره به مشت تو را می‌زدند و من دیدم
به قصد کشت تو را می‌زدند من دیدم
****
یکی با نیزه‌اش از پشت میزد
یکی با چکمه و با مشت میزد

خودم دیدم ثنان و شمر و خولی
حسینم را به قصد کشت میزد
****
مبهم کشتنت
شمر و زجر و خولی با هم کشتنت

تنها کشتنت
روی ریگ داغ صحرا کشتنت

تشنه کشتنت
با تیر و شمشیر و دشنه کشتنت

زنده کشتنت
با قتلِ صبر و با خنده کشتنت

بی‌کس کشتنت
ساعات آخر دلواپس کشتنت

(تا آخرین دقیقه نگاهش به خیمه بود
ای خاک بر سرم نگران کشته شد حسین)

حسین

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش