به جای دستهایم کاش می‌بستند چشمم را

به جای دستهایم کاش می‌بستند چشمم را

[ علی کرمی ]
به جای دست‌هایم کاش می‌بستند چشمم را
نمی‌دیدم شده نقش زمین تنها طرفدارم

منم مشکل‌گشا و کار بر من مشکل افتاده
بیا دست اجل وا کن گره امشب تو از کارم

خونه رو غرق عزا نکن نرو 
خون به قلب بچّه‌ها نکن نرو
بچّه‌های قد و نیم قد و ببین
منو دست تنها رها نکن نرو

روزگار علی رو سیاه نکن 
بچّه‌هات و دیگه بی پناه نکن
فاطمه خدا نخواست مادر بشی
انقدَر میخ در و نگاه نکن

کسی مثل علی مظلوم نمی‌شه 
دل شوهرت آروم نمی‌شه
تو نگیر نگاتو از من که می‌خوام 
من نگات کنم ولی روم نمی‌شه
***
این غم کجا برم که تو را مرد‌ها زدند
***
آتیش با چه رویی گلبرگت رو کم کرد
یه جوری زدند که دست تو ورم کرد

می‌فهمم کبودی زیر چادر و
چهل نفره زدند تو رو
***
لطمه ولی تحمّل مردانه‌ام زدند
مردم زن مرا وسط خانه‌ام زدند

آتیش با چه رویی گلبرگت رو کم کرد
یه جوری زدند که دست تو ورم کرد

می‌فهمم کبودی زیر چادر و
چهل نفره زدند تو رو

بخاطر من نه فاطمه
بخاطر بچّه‌هات نرو

نظرات