بهم می‌ریخت اوضاع حرم را

بهم می‌ریخت اوضاع حرم را

[ حاج جواد حیدری ]
به‌هم می‌ریخت اوضاع حرم را
تا در لِباسِ رَزم دیدم اکبرم را

روحِ نَبُّوت می‌رود میدان ببینید
ای قوم نازِل کرده‌ام پِیغمبرم را

صِفین را در خاطرِ عباس آورد
الله‌اَکبر گفت رَزمِ حیدرم را

قطعا بنی‌هاشم زِ زهرا ارث بردند
در زَخم پهلوی تو دیدم مادرم را

بسته‌است راه دیدنت را اشک چشمم
دستی بیاور پاک کن چشمِ تَرم را

شیرازه‌ات پاشیده از هم بینِ لشکر
پخش بیابان کرد دشمن دفترم را

حالا رباب از ترسِ بعدِ رفتن تو
محکم بغل کرده علی‌اصغرم را

برخیز از جا عمه‌ات تهدید کرده
گفته‌است برمی‌دارم از سر معجرم را

مانده‌ام پیش تو بر چند بدن گریه کنم
پیش دشمن مَپَسند این همه من گریه کنم

نظرات