با لب پاره لب بام سلامم به شما تا بگیرد دلم آرام سلامم به شما آخر از عشق تو راهیّ سر دار شدم ای علیزاده ببین الگوی تمار شدم باز هم شکر زن و بچّه ندیدند مرا موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا هیچ کس نیست دگر دور و بر مُسلم تو بسته شد مثل علی بال و پر مسلم تو سر عباس و پسرهات سلامت آقا گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو قسمت این بود لبِ تشنه شهیدم سازند پیشمرگ جگرت شد جگر مسلم تو لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان زدهاند آتش بر خشک و تر مسلم تو به فدای سر یک موی عزیزان تو باد جان هر دو پسر دربهدر مسلم تو کاش میشد بنویسم که نیایی اینجا که میآید به سر تو چه بلایی اینجا حاصل این سفرت بی علی اصغر شدن است بی برادر شدن و بی علی اکبر شدن است **** خلعت نوکریاش را به تنم کرد حسین مورد مرحمت پنج تنم کرد حسین دست من نیست اگر پیرُهنم پاره شده پیرُهن پارهی آن پیرهنم کرد حسین گفتم انقدر حسین جان که حسینیه شدم حمدلله که بیت الحَزنَم کرد حسین صورت خونی ما گفت شهیدیم همه زیر این خیمه چه خونین بدنم کرد حسین نعل بر سینهی او خورد که ما سینه زدیم سینهاش خورد شد و سینهزنم کرد حسین