باهات حرف دارم من بیچاره

باهات حرف دارم من بیچاره

[ روح الله رحیمیان ]
باهات حرف دارم، من بیچاره
که دلتنگی از، صدام می‌باره

من هرروز هرساعت هرثانیه
تنگه دلم برا کربلا

بغلم کن تو گوشم بگو
اگه خسته‌ای بیا کربلا

من که تهش می‌میرم برات
یا هیئت یا کربلا

حرفت شد گریه‌م گرفت
مطمئنم دیدی

بدجوری خوردم زمین
می‌دونم که شنیدی

هر وقت رسیدم تهِ خط
دیدم تو رسیدی

حسین، عزیزدلم، عزیزدلم، عزیزدلم...

 به من می‌رسه، بزنم صدات
به تو می‌رسه، بمیرم برات

یادم دادن از قدیم هرچیزی
خوبه جدیدش اِلّا رفیق

هرکی با هرکس دوستش داره
محشور میشه من با رفیق

وقتی میرن خونوادتم
سر مزارم بیا رفیق

دلواپس قبرم شدم
دلگرمی من باش

سینه‌ی قبرستون حسین
فکر سینه‌زن باش

وقتی می‌بندن کفَنو
شاه بی‌کفن! باش

حسین، عزیزدلم، عزیزدلم، عزیزدلم... 
****
هرچه کردند رو به قبله نشد
بس‌که او پاره‌پاره تن شده
****
رَیّان اِبنِ شبیب، جدّمونو غریب، گیرآوردن
رَیّان بن شبیب، آبو واسه حبیب، دیر آوردن

تو شیب گودال، سرازیر شد
حسین پیر شد حسین پیر شد

آخ تهِ گودال، زمین گیر شد
حسین پیر شد حسین پیر شد

سَیِّدَنَاالمظلوم، سَیِّدَنَا الغریب، سَیِّدَنَاالعریان حسین، حسین، حسین... 
****
خاک داغ کربلا سوزان و بدنی عریان و
توی خون غلتان و سَیِّدالعطشان و

به قتل صبر می‌کُشن، بین دو نهر می‌کُشن
ظهر شروع می‌کنن، تا دَم عصر می‌کُشن

پاشو پس نمی‌کشه
شمرم رها کنه سنان دست نمی‌کشه

آخ نفس نمی‌کشه
اینجوری که معلومه کار به شبَس نمی‌کشه
****
سر یک پیراهنی جنجاله، بدنی پاماله
نعل مرکب میشه آلَت قتاله

منع ز آب کردنش، چقدر عذاب کردنش
برای گندم رِی آسیاب کردنش

تمومه حسین، روبه‌رومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین

عذاب کردنش منع آب کردنش
برای گندم رِی آسیاب کردنش

حسین، حسین، حسین...

نظرات