محمد امینی

ای جان ای جان ای جان به شمشیرت

153
3
ای جان ای جان، ای جان به شمشیرت
قلب اَزرق رو لرزونده تکبیرت
به علی رفته واللهِ تدبیرِ غیرت نمک گیرت

به‌ قربونِ قد و بالات توی میدون
زدی شمشیر جای بابا توی میدون
نوجوون اومده میدون، بی‌امون اومده میدون
رجز می‌خونه: إن تنكروني فأنَ بن‌ُالحسن
پهلوون اومده میدون

به رخ کشیدنِ ایل و تبار یعنی این
آهای اهلِ عرب تار و مار یعنی این
اگرچه سن کمی داشت سوی میدان رفت
که تازه ریشه‌ی ذوالفقار یعنی این

(إن تنكروني فأنَ بن‌ُالحسن
یاحسن، یا حسن)

رعنا بودی، رعناترت کردن
از عسل حتی أحلیٰ‌ترت کردن
از علی إرباً إرباترت كردن
زيباترت كردن، زیباترت کردن

زیر پاهای این لشکر گمت کردم
آی تو رو مثل علی‌اکبر گمت کردم

لشکری گرمِ تماشا
شدی چه خوش قد و بالا
عموجان حسین
به زیر سُمِّ مرکب‌ها رفتی آه
بردنت شده معمّا

میان معرکه قاسم هزار دانه شدی
به زیر سُمّ مرکب‌ها هزار دانه شدی
هزار دانه‌ی خونین انار یعنی این
حسین مانده که با پیکرش چه‌کار کند‌؟
دچار اشک شده اضطرار یعنی این

(إن تنكروني فأنَ بن‌ُالحسن
یاحسن، یا حسن)

حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا...
حسن مولا، حسن مولا، حسن مولا مولا

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش