اسماعیل به منا اومده

اسماعیل به منا اومده

[ حاج محمود کریمی ]
اسماعیل به منا اومده 
ابراهیم به صفا اومده 

حسین زهرا، به كربلا اومده 
گَرد و غبارِ، محمل زینب، نشسته روی سرم 

غم شده بارِ، سینه ام امشب، منم كه در به درم 
هوای چشمام بارونه 

چشای زهرا گریونه 
سینه میزنه می خونه 

نرو، نرو، نرو، حسین 
بین من و تو فاصله است 

رو حم عقب قافله است 
غربت تو آسمونه و 

مهتاب دیگه بی حوصله است 
دنبال همه ی محملا 

همراهن همه ی عرشیا 
با كاروان از، مدینه تا كربلا 

دل نگرونه، مادر اصغر، برای گُل پسرش 
دعا می خونه، مادر قاسم، برای شیر نرش 

میاد صدایِ، پیغمبر 
صدای گریه ش، با حیدر 

میگه بی كس و یاور 
نرو، نرو، نرو، حسین 

عباس با عَلم و سپر، انگار كه خود حیدره 
زینب میون محملا، انگار كه خود مادره 

بین من و تو فاصله است 
رو حم عقب قافله است 

غربت تو آسمونه و 
مهتاب دیگه بی حوصله است 

بر پا شد، سر تعظیم عشق 
دل ها شد، همه تسلیم عشق 

همه آمادن كه بشن تقدیم عشق 
همه مهیا، برای شمشیر و، خونِ عشق و جنون 

غرق خدا و، بی خبر از عالمو زمین و زمون 
همه ملائك، از بالا 

با ناله میگن، یا مولا 
بین غربت این صحرا 

نرو، نرو، نرو، حسین 
عاشق میمیره پای عشق، زنده است برا رضای عشق 

ارباب اومده كربلا، میخواد بشه فدای عشق 
بین من و تو فاصله است 

رو حم عقب قافله است 
غربت تو آسمونه و 

مهتاب دیگه بی حوصله است

نظرات