ابراهیم رحیمی

آیینه‌ی مرد جمل آمد به میدان

916
5
آیینه‌ی مرد جمل آمد به میدان
یك شیر‌دل مانند یل آمد به میدان

با سیزده جامِ عسل آمد به میدان
ای لشگر كوفه اجل آمد به میدان

باید كه قبر خویش را آماده سازید
در دل جگر دارید اگر بر او بتازید

رفته به بابایش كه این گونه شریف است
از نسل پاكِ صاحبِ دینِ حنیف است

قاسم اگر چه قدّ و بالایش ظریف است
امّا خدایی او سپاهی را حریف است

*****

آفتابِ علی الدَّوام حسن
سحر مسجدُ الحرام حسن
ماه زیبای پشت بام حسن
حسنی زاده‌ای به نام حسن
ای حُسینی ترین سلام حسن

مثل دریا به جزر و مد عباس
بینِ اَبروت بوسه زد عباس
گفت پیشت علی مدد عباس
می‌روی و تمام قد عباس
ایستاده به احترام حسن

حسن بن علی...

*****

می‌زنم دَم ز ولای تو اباعبدالله
دلم افتاده به پای تو اباعبدالله

پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم
من گدایم گدای تو اباعبدالله

مادرم گفت اگر این همه عزت داری
پدری کرده برای تو اباعبدالله

ای که آرامشِ جانِ علی و فاطمه‌ای
جان عالم به فدای تو اباعبدالله

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش