ای علمدار حرم، ابوفاضل ای کَس و کار حرم، ابوفاضل از غصّه آب شدم، خونهخراب شدم شرمندهی زینب و طفل رباب شدم مادر اومده بالا سرم محشری شده برا سرم، ای برادرم اگه بره سرم رو نیزهها، فدا سرِ تموم بچّهها پاشو برو عزیز برادرم، کسی نره به سمت خیمهها **** مثل پاییزِ زرد اومدم، پُرِ غصّه و درد اومدم سائل پسر تواَم و درِ خونهی مَرد اومدم مردِ مرداس پسرت، مرهمِ درداس پسرت شفای امروزِ همه، شافعِ فرداس پسرت اباالفضل، اباالفضل...