آه اسماء بنویس علی بخون تنهو آه اسماء تو حیاط خونهی مولا آه اسماء میزدن مادرمو مردا مادرم با هیچکسی دعوا نداش بار شیشه داشت۲ زیر در بود پاشو روی در گذاشت بار شیشه داشت۲ داغ محسنو روی دلش گذاشت خیلی کینه داشت۲ زن پا به ماه دیگه زدن نداشت خیلی کینه داشت۲ آه اسماء تا که دید مادرم تنها آه اسماء کوچه رو بست به روی زهرا اه اسماء بیحیا دستشو بُرد بالا یجوری زدن که گوشواره شکست اوت مردک پست۲ نمیگفت این که رو خاکِ فاطمه است اون مردک پست۲ مرد جنگی رو زمینگیر میکنه اون ضربهی دست۲ تو جوونی حسنو پیر میکنه اون ضربهی دست۲ غلامف بالا رفت مادرم افتاد و بابا تنها رفت آه مادر یاسی امّا شدی نیلوفر آه مادر جون زینب این دم آخر آه مادر رو نگیر از علی تو بستر واسه دلخوشیم بگو که یهتری روزِ آخری۲ انگاری یه سالِه که تو بستری روزِ آخری۲ با لگد تو هیچجا در نمیزنن گریه کن حسن۲ حتّی مردو چهل نفر نمیزنن گریه کن حسن۲ آه ریّان قبل اسمش بنویس عطشان آه ریّان جدّ ما به خاک و خون غلطان آه ریّان بگو برگه برگه شد قرآن آه ریّان ناله میزنم براش از جان آه ریّان حتّی از شریعه خورد حیوان آه ریّان جلو چشمامِ همین الان شیب گودال و شاه بی ردا وامحمّدا۲ عمّه جان رو به مدینه زد صدا وامحمّدا آه ریّان کشته افتاده در این میدان آه ریّان حق دارن بهش بگن عریان آه ریّان جلو چشمامِ همین الآن میزنه سنان جدا، شمر جدا وامحمّدا ۲ برسه اگه صدایی به صدا وامحمّدا ۲ لااقل صیدتو رو به قبله کن شمر حوصله کن۲ اوّل بکش بعد هلهله کن شمر حوصله کن۲