هوای دلپذیر و دلنشینو

هوای دلپذیر و دلنشینو

[ حنیف طاهری ]
هوای دلپذیر و دلنشینو
از حرکت وایسادنِ زمینو 
یه جا تموم انبیارو دیده
نگاه نگاه حال روح‌الامینو 

یه گهواره رو دست آسمونه
خورشیدِ دنیا صاحب‌الزّمونه 

موج میره خبره بِده به دریا
ستاره می‌دوئه پیش ثریّا
خبر خبر تو آغوشِ نرگسه
فرشته‌ی نجات اهل دنیا

تموم لاله‌ها زدن جوونه 
آخه بهارِ صاحب‌الزّمونه

یا اباصالح یا اباصالح...

برا تماشای عزیزِ زهرا
همه میان از کجا و ناکجا
خوابیده رو دست باباش و یعنی
نورٌ علی نوره دیگه سامرا

اومد برامون آخرین نشونه
یه خلقت و یه صاحب‌الزّمونه

یا مصطفی ولادتش مبارک
شیرِ خدا ولادتش مبارک
ماه و پگاه و سرپناه رسیده
منتظرا ولادتش مبارک

چقد با ما رفیق و مهربونه
آقای ما که صاحب‌الزّمونه 

یا اباصالح یا اباصالح... 

کوچه‌ی ما و حسرت عبورش
تاریکیِ من و شعاع نورش
چراغ و ریسه‌ی تولّدش رو
باید به کعبه زد شب ظهورش 

فاصله‌مون تا صاحب زمونه
یه العجل یا صاحب‌الزّمونه

یا اباصالح یا اباصالح... 

سالی یه بار از تَه دل می‌خندم
چشمامو رو هر چی غمه می‌بندم
تو بازیای جورواجورِ دنیا
اگه ازش جدا نشم برنده‌ام

اون که صلاح و خیرمو می‌دونه
خود خدا و صاحب‌الزّمونه

سیاه میشه بدون آقا روزم
حتی اگه قبول بشم رفوزه‌ام
باید همیشه یاد آقا باشیم
مادربزرگ پیرِ من هنوزم

چه بیمارستانه چه کنج خونه
تو انتظار صاحب‌الزّمونه

زمین و آسمون اباالفضلیه
مرشد و پهلوون اباالفضلیه
منم منم منم منم من کی‌ام؟
که صاحب‌الزّمون اباالفضلیه

بی اون دو دنیا مفتشم گرونه
آره عموی صاحب‌الزّمونه
 
یا اباصالح یا اباصالح...

نظرات