مثل حرف حرف اسمت مُقَطَعُ الاَعضایی زینت دوش پیغمبر زیر دست و پایی حا و سین و یا و نون به روی صحرا نحر شد با نعل مرکب همه جای کربلا پهن شد (حسین، حسین) (حسین، وای) عهده دار مردم بی دست و پا افتاده زیر دست و پا یَومٌ عَلیٰ صَدرِ النَّبی یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثری خاک از خونش گل شد خون دل شد، خون دل شد ساربان دید کرم میکنی زائر شد، زائر شد (حسین، حسین) آه، ثُمَّ آه روی خنجرش دیدم موی تورو ابیعبدالله آه، ثُمَّ آه نعل مرکبا گرفت بوی تورو ابیعبدالله ****** همه با دامن آتش گرفته رو به گودالن عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی من و پاره گریبانی، تو و گودال طوفانی یکی زد دوتا زد، همه صورتت عوض شد پر از خون شد این خاک، رنگ تربتت عوض شد خیمهی زنهارو ببین چه آتیشی، چه آتیشی میُفته زینب رو زمین بلند میشی، بلند میشی سر پیراهن تو گریهی ما را در آوردند میان اینهمه کشته چرا تنها تو عریانی فتاده بین میدانی، نمیبینم مسلمانی زمین و بگردی پُرِ یادِ ذوالجَناحه خدایا کمک کن مادرش تو قتلگاهه شکسته شکسته سر روی تنت میذارم که باید سه ساعت از تو نیزه در بیارم پرت کردن عمامهتو نمیبخشم، نمیبخشم، نمیبخشم حسین اون سه ساعتو نمیبخشم، نمیبخشم، نمیبخشم خیمهی زنهارو ببین چه آتیشی، چه آتیشی میُفته زینب رو زمین بلند میشی، بلند میشی برخیز و نگذار ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار شدن بیزارم (حسین، حسین)