قسم به رایحه عطر یاس خوش بویت

قسم به رایحه عطر یاس خوش بویت

[ حاج مهدی سلحشور ]
قسم به رایحه‌ی عطر یاس خوش‌بویت
تو آمدی به سویم من نیامدم سویت

همیشه خیر دعایت نجات داده مرا
مرا ببخش اگر کم شدم دعاگویت

خوشا به قسمت بحرالعلوم و نائینی
نگاه ما که نیفتاده ‌است بر رویت

چه آرزوی بزرگی است نیستم لایق
که جان دهم دم مرگم به روی زانویت

بیا گذر کن از این رو سیاهِ بد رفتار
قسم به حُسنِ جمالت، به خُلق نیکویت

سحر همیشه به یاد حسین گریانیم
رسیده است به ما هم طریقه و خویت

فدای عمه‌ی مظلومه‌ات که گفت حسین
چه آمده به سر آن دو چشم دلجویت؟

همان که سنگ به تو زد مرا نشانه گرفت
شکافته سرِ من هم شبیه ابرویت

دلم گرفته عزیزم بگو چکار کنم؟
به پنجه، خولیِ ملعون گرفته گیسویت

***********

این جوان کیست که گل 
صورت از او دزدیده ا‌ست؟
سیزده بار زمین 
دورِ قدش گردیده ا‌ست

رو به سرچشمه‌ی زیبایی و دریای وفا
ماه از اوست که اینگونه به خود بالیده ا‌ست

پیش او شورِ شهادت ز عسل شیرین‌تر
آسمان میوه‌ی احساس ز چشمش چیده‌ است

گرچه هفتاد و دو لاله همه از ایل بهار
باغ سرسبز‌تر از او به جهان کِی دیده است؟

نظرات